به یادش

ازهرجا وهرچی

به یادش

ازهرجا وهرچی

اس ام اس

در پاسخ نامه ام گل یخ دادی هربار مرا وعده دوزخ دادی یک بار برو کلاس خیاطی عشق شاید که خدا کرد و به ما نخ دادی
+ نوشته شده در  یکشنبه 19 آبان1387ساعت 11:38 قبل از ظهر  توسط ََِADD LiSt  |  آرشیو نظرات

 من فرمولی برای موفقیت بلد نیستم ولی فرمول شکست را خوب می دانم و آن این است که سعی کنی همه را راضی نگه داری
+ نوشته شده در  یکشنبه 12 آبان1387ساعت 11:34 قبل از ظهر  توسط ََِADD LiSt  |  آرشیو نظرات

 امشب وسعت شانه هایت را کم آورده ام شانه هایی که هیچگاه سر برویشان نگذاشته ام
+ نوشته شده در  دوشنبه 17 تیر1387ساعت 12:55 بعد از ظهر  توسط ََِADD LiSt  |  آرشیو نظرات

بشر به خوشبختی خیلی زود عادت می کند و چون خیلی زود عادت می کند خیلی زود هم فراموش می کند که خوشبخت است .
+ نوشته شده در  یکشنبه 9 تیر1387ساعت 5:20 بعد از ظهر  توسط ََِADD LiSt  |  آرشیو نظرات

 بنویس دوستت دارم آخه میدونی آدما گاهی اوقات خیلی زود حرفهاشونو از یاد میبرن ولی یه نوشته , به این سادگیها پاک شدنی نیست . گرچه پاره کردن یک کاغذ از شکستن یک قلب هم ساده تره ولی تو بنویس

 

+ نوشته شده در  شنبه 8 تیر1387ساعت 11:32 قبل از ظهر  توسط ََِADD LiSt  |  آرشیو نظرات

صبر کردن دردناک است و فراموش کردن دردناک تر ولی از این دو دردناک تر این است که ندانی باید صبر کنی یا فراموش...؟!

 

+ نوشته شده در  جمعه 7 تیر1387ساعت 1:1 بعد از ظهر  توسط ََِADD LiSt  |  آرشیو نظرات

مثل ماهی توی تنگ قلب تو بودم من - اما غم تو و این دنیا ما رو بیهم کرد - حالا بی تو تک و تنها دارم میمیرم
+ نوشته شده در  جمعه 7 تیر1387ساعت 12:59 بعد از ظهر  توسط ََِADD LiSt  |  آرشیو نظرات

پدرم می گفت عاشقی یک شب است و پشیمانی هزار شب حالا هزار شب پشیمانم ;که چرا یک شب عاشق نبودم
+ نوشته شده در  جمعه 3 خرداد1387ساعت 11:1 قبل از ظهر  توسط ََِADD LiSt  |  آرشیو نظرات

هیچ کس ویرانیم را حس نکرد .وسعت تنهائیم را حس نکرد .در میان خنده های تلخ من .گریه پنهانیم را حس نکرد .در هجوم لحظه های بی کسی درد بی کس ماندنم را حس نکرد .آن که با آغاز من مانوس بود . لحظه پایانیم را حس نکرد
+ نوشته شده در  چهارشنبه 1 خرداد1387ساعت 11:57 قبل از ظهر  توسط ََِADD LiSt  |  آرشیو نظرات

هیچ کس نمی تونه به دلش یاد بده که نشکنه ولی من حداقل یادش دادم که وقتی شکست لبه ی تیزش ،دست اونی رو که شکستش نبره
+ نوشته شده در  یکشنبه 29 اردیبهشت1387ساعت 5:18 بعد از ظهر  توسط ََِADD LiSt  |  آرشیو نظرات

 عشق رو گدایی نکن چون معمولا چیز خوبی به گدا نمی دن
+ نوشته شده در  سه شنبه 24 اردیبهشت1387ساعت 1:25 بعد از ظهر  توسط ََِADD LiSt  |  آرشیو نظرات

اگر به خانه ی من آمدی ، برای من ای مهربان چراغ بیاور و یک دریچه که از آن به ازدحام کوچه ی خوشبختی بنگرم

 

+ نوشته شده در  دوشنبه 23 اردیبهشت1387ساعت 1:37 بعد از ظهر  توسط ََِADD LiSt  |  آرشیو نظرات

 دل هیچکس نمی سوزد برای حال غمناکم مگر سوزد همان شمعی که می سوزد سر خاکم
+ نوشته شده در  یکشنبه 22 اردیبهشت1387ساعت 9:10 قبل از ظهر  توسط ََِADD LiSt  |  آرشیو نظرات

 صادقانه پذیرفتم... چه فریبنده آغوشت برایم باز شد... چه ابلهانه با تو خوش بودم.. چه کودکانه همه چیزم شدی... چه زود نیازمندت شدم... چه حقیرانه ترکم کردی... چه ناجوانمردانه واژه غریب خداحافظی به میان آمد...چه بی رحمانه من سوختم ... ولی هنوزم دوست دارم غریبه
+ نوشته شده در  شنبه 21 اردیبهشت1387ساعت 5:58 بعد از ظهر  توسط ََِADD LiSt  |  آرشیو نظرات

 فردا و دیروز با هم دست به یکی کردند. دیروز با خاطراتش مرا فریب داد فردا با وعده هایش مرا خواب کرد . وقتی چشم گشودم امروز گذشته بود
+ نوشته شده در  سه شنبه 17 اردیبهشت1387ساعت 4:19 بعد از ظهر  توسط ََِADD LiSt  |  آرشیو نظرات

دیروز در دادگاه دلم، مغز من قاضی بود، متهم قلبم بود، جرم من عشقم بود، عشق من یاد تو بود، (آیا) حق من اعدام بود؟؟؟
+ نوشته شده در  دوشنبه 16 اردیبهشت1387ساعت 2:37 بعد از ظهر  توسط ََِADD LiSt  |  آرشیو نظرات

عاشقانه ترین نگاهم را روی قایقی از باد نشاندم و پارو زنان سوی تو فرستادم وقتی به ساحل نگاه تو رسید تو چشمانت را بستی و قایقم غرق شد .
+ نوشته شده در  دوشنبه 16 اردیبهشت1387ساعت 2:31 بعد از ظهر  توسط ََِADD LiSt  |  آرشیو نظرات

مردن ان نیست که در خاک سیاه دفن شوم مردن ان است که از خاطر تو با همه خاطره ها محو شوم
+ نوشته شده در  پنجشنبه 12 اردیبهشت1387ساعت 1:50 بعد از ظهر  توسط ََِADD LiSt  |  آرشیو نظرات

 خیلی سخته که ببینی یه آهو اسیر پنجه های یه شیر شده!!! ولی تلخ تر از اون اینه که ببینی یه شیر اسیر چشمهای یه آهو شد
+ نوشته شده در  سه شنبه 10 اردیبهشت1387ساعت 2:5 بعد از ظهر  توسط ََِADD LiSt  |  آرشیو نظرات

کوچیک که بودیم تنها کفشامون رو اشتباه می پوشیدیم ، اما حالا چی؟ حالا که بزرگ شدیم تنها کار درستمون پوشیدن کفشامونه
+ نوشته شده در  سه شنبه 10 اردیبهشت1387ساعت 12:20 بعد از ظهر  توسط ََِADD LiSt  |  آرشیو نظرات

انقدر ارزوهایم را به گور بردم که دیگه جایی برای جسدم نیست!
+ نوشته شده در  یکشنبه 8 اردیبهشت1387ساعت 11:25 قبل از ظهر  توسط ََِADD LiSt  |  آرشیو نظرات

صدای بغض تو می آید از کرانه  دور طنین هق هق من میرود به همراه باد نه د ر کلام تو یک وازه بلیغ سرور نه.... نه در روایت من یک نشان ز گفته شاد بگو چه چاره کنم
+ نوشته شده در  یکشنبه 25 فروردین1387ساعت 2:10 بعد از ظهر  توسط ََِADD LiSt  |  آرشیو نظرات

مهربانی را وقتی دیدم که کودکی خورشید را در دفتر نقاشیش سیاه کشید تا پدر کارگرش زیر نور آفتاب نسوزد
+ نوشته شده در  پنجشنبه 22 فروردین1387ساعت 4:25 بعد از ظهر  توسط ََِADD LiSt  |  آرشیو نظرات

 بغض.....بزرگترین نوع اعتراضه! اگه بشکنه،دیگه اعتراض نیست! التماسه
+ نوشته شده در  شنبه 17 فروردین1387ساعت 9:14 قبل از ظهر  توسط ََِADD LiSt  |  آرشیو نظرات

 کویر سرد عشق این سخن از من بگیر مرگ تو مرگ من است پس تمنا می کنم هر گز نمیر
+ نوشته شده در  جمعه 16 فروردین1387ساعت 8:26 بعد از ظهر  توسط ََِADD LiSt  |  آرشیو نظرات

 اگه از بوی گلی خوشت نیومد تو رو خدا شاخه هاشو نشکون
+ نوشته شده در  جمعه 16 فروردین1387ساعت 9:5 قبل از ظهر  توسط ََِADD LiSt  |  آرشیو نظرات

اگر کسی یک‌بار به تو خیانت کرد، این اشتباه از اوست. اگر کسی دوبار به تو خیانت کرد، این اشتباه از توست
+ نوشته شده در  چهارشنبه 29 اسفند1386ساعت 11:48 قبل از ظهر  توسط ََِADD LiSt  |  آرشیو نظرات

تو به من خندی و نمی دانستی من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیم باغبان از پی من تند دوید سیب را دست تو دید دی غضب آلوده به من کرد نگاه سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک و تو رفتی و هنوز سالهاست که در گوش من آرام آرام خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم و من اندیشه کنان غرق این پندارم که چرا خانه کوچک ما سیب نداشت
+ نوشته شده در  شنبه 25 اسفند1386ساعت 9:10 بعد از ظهر  توسط ََِADD LiSt  |  آرشیو نظرات

لعنت به این زندگی .... وقتی که گریه کردیم گفتن بچه است. وقتی که خندیدیم گفتن دیوونه است. وقتی که جدی بودیم گفتن مغروره. وقتی که شوخی کردیم گفتن سنگین باش. وقتی که حرف زدیم گفتن پر حرفه. وقتی که ساکت شدیم گفتن عاشقه. حالا ام که عاشقیم می گن گناهه

 

+ نوشته شده در  جمعه 24 اسفند1386ساعت 7:58 بعد از ظهر  توسط ََِADD LiSt  |  آرشیو نظرات

۲-3=1 قلب که برای تو میتپه 1+1=2 چشم که همیشه منتظرتن 3+4=7 روز هفته که دلم واست تنگ میشه. بازم تو میگی کمه؟؟؟؟
+ نوشته شده در  جمعه 24 اسفند1386ساعت 7:3 بعد از ظهر  توسط ََِADD LiSt  |  آرشیو نظرات

 بچه که بودم دستانم را از دستان نگرانی که مراقبم بود رها می کردم و آرزویم بود که تنها یک بار هم که شده تنها از خیابان رد شوم حالا که دیگر نمی شود بچه بود و فقط می شود عاشق بود از سر بچگی هرچه وسط خیابان زندگی سر به هوا می دوم هیچ کس حاضر نمی شود دستم را بگیرد و برای لحظه ای حتی مراقبم باشد
+ نوشته شده در  پنجشنبه 23 اسفند1386ساعت 10:3 بعد از ظهر  توسط ََِADD LiSt  |  آرشیو نظرات

یادمون باشه که هیچکس رو امیدوار نکنیم بعد یکدفعه رهاش کنیم چون خرد میشه میشکنه و آهسته میمیره . یادمون باشه که قلبمون رو همیشه لطیف نگه داریم تا کسی که به ما تکیه کرده سرش درد نگیره یادمون باشه قولی رو که به کسی میدیم عمل کنیم . یادمون باشه هیچوقت کسی رو بیشتر از چند روز چشم به راه نذاریم چون امکان داره زیاد نتونه طاقت بیاره . یادمون باشه اگه کسی دوستمون داشت بهش نگیم برو نمیخوام ببینمت چون زندگیش رو ازش میگیریم
+ نوشته شده در  پنجشنبه 23 اسفند1386ساعت 3:42 بعد از ظهر  توسط ََِADD LiSt  |  آرشیو نظرات

 گفتی که دنیا را پر از غم دوست داری پس مطمئن هستم مرا هم دوست داری گفتی نمیخواهی ببارم عشق اما شعر غریبی را که گفتم دوست داری
+ نوشته شده در  چهارشنبه 22 اسفند1386ساعت 9:26 بعد از ظهر  توسط ََِADD LiSt  |  آرشیو نظرات

 سوختم باران بزن شاید تو خاموشم کنی ، شاید امشب سوزش این زخم ها را کم کنی ، آه باران من سراپای وجودم آتش است ، پس بزن باران بزن شاید تو خاموشم کنی
+ نوشته شده در  دوشنبه 20 اسفند1386ساعت 5:37 بعد از ظهر  توسط ََِADD LiSt  |  آرشیو نظرات

برای شنیدن صدای که دوستش میداری همین لحظه هم بسیار دیر است، افسوس خواهی خورد زمانی را که آن سوی سیم ها کسی بی احساس میگوید:
برقراری ارتباط با مشترک مورد نظر مقدور نمی باشد !!!!
+ نوشته شده در  دوشنبه 20 اسفند1386ساعت 11:47 قبل از ظهر  توسط ََِADD LiSt  |  آرشیو نظرات

اوایل حالش خوب بود ؛ نمیدونم چرا یهو زد به سرش. حالش اصلا طبیعی نبود .همش بهم نگاه میکرد و میخندید. به خودم گفتم : عجب غلطی کردم قبول کردم ها.... اما دیگه برای این حرفا دیر شده بود. باید تا برگشتن اونا از عروسی پیشش میموندم.خوب یه جورائی اونا هم حق داشتن که اونو با خودشون نبرن؛ اگه وسط جشن یهو میزد به سرش و دیوونه میشد ممکن بود همه چیزو به هم بریزه وکلی آبرو ریزی میشد.
اونشب برای اینکه آرومش کنم سعی کردم بیشتر بش نزدیک بشم وباش صحبت کنم. بعضی وقتا خوب بود ولی گاهی دوباره به هم میریخت.    یه بار بی مقدمه گفت : توهم از اون قرصها داری؟ قبل از اینکه چیزی بگم گفت : وقتی از اونا میخورم حالم خیلی خوب میشه . انگار دارم رو ابرا راه میرم....روی ابرا کسی بهم نمیگه دیوونه...! بعد با بغض پرسید تو هم فکر میکنی من دیوونه ام؟؟؟ ... اما اون از من دیوونه تره . بعد بلند خندید وگفت : آخه به من میگفت دوستت دارم . اما با یکی دیگه عروسی کرد و بعد آروم گفت : امشبم عروسیشه....
+ نوشته شده در  دوشنبه 13 اسفند1386ساعت 11:0 قبل از ظهر  توسط •[A]•[H]•[M]•[A]•[D]•  |  آرشیو نظرات

به تو سپرده بودمش، به هزار و یک امید و امروز برای هزار و یکمین بار دلمو میبرم تا شکستگیشو گچ بگیرم....

فرستاده شده توسط دعوت نامه اس ام اس

+ نوشته شده در  شنبه 11 اسفند1386ساعت 10:3 بعد از ظهر  توسط ََِADD LiSt  |  آرشیو نظرات

باز هم ثانیه ها اسم تورا جار زدن و دقایق همه امشب به تو تکرار زدن وسکوتی که دراین عقربها میچرخید نکند در دل تو اسم مرا دار زدن
+ نوشته شده در  شنبه 11 اسفند1386ساعت 8:15 بعد از ظهر  توسط ََِADD LiSt  |  آرشیو نظرات

 اگه یه عابر باشم اسیر طوفان شن کاشکی سرابم تو باشی پر از گناهم اگر رها شده بی خبر کاشکی گناهم تو باشی اگر تمام تنم دو چشم خسته باشه کاشکی نگاهم تو باشی
+ نوشته شده در  شنبه 11 اسفند1386ساعت 6:55 بعد از ظهر  توسط ََِADD LiSt  |  آرشیو نظرات

  لحظه ها گذرا و خاطرات ماندگارند حاضرم تمام هستیم را بدهم تا لحظه ها ماندگار و خاطرات گذرا شوند
+ نوشته شده در  چهارشنبه 8 اسفند1386ساعت 6:11 بعد از ظهر  توسط ََِADD LiSt  |  آرشیو نظرات

 همیشه از خوبی های آدما واسه خودت دیوار بساز ، پس هر وقت در حقت بدی کردن ، فقط یه آجر از دیوار بردار ، بی انصافیه اگه دیوار رو خراب کنی ...
+ نوشته شده در  سه شنبه 7 اسفند1386ساعت 12:49 بعد از ظهر  توسط ََِADD LiSt  |  آرشیو نظرات

 میدونی سخت ترین لحظه تو زندگی یه آدم چیه ؟ وقتی بفهمی واسه کسی که تمام زندگیته فقط یه تجربه ای ...
+ نوشته شده در  سه شنبه 7 اسفند1386ساعت 12:48 بعد از ظهر  توسط ََِADD LiSt  |  آرشیو نظرات

پرنده هیچگاه از بال زدن در آسمان آبی خسته نشد ؛ تنها زمانی خسته شد که کسی در لانه چشم انتظارش نبود ...
+ نوشته شده در  سه شنبه 7 اسفند1386ساعت 8:16 قبل از ظهر  توسط •[A]•[H]•[M]•[A]•[D]•  |  آرشیو نظرات

وقتی که دیگر نبود من به بودنش نیاز مند شدم وقتی که دیگر رفت من به انتظار امدنش نشستم وقتی

که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد من او را دوست داشتم وقتی او تمام کرد من شروع کردم وقتی

او تمام شد من اغاز شدم و چه سخت است تنها متولد شدن مثل تنها زندگی کردن است مثل تنها مردن

فرستاده شده توسط: سیندرلا

+ نوشته شده در  یکشنبه 5 اسفند1386ساعت 1:27 بعد از ظهر  توسط ََِADD LiSt  |  آرشیو نظرات

 من به آمار زمین مشکوکم اگر این شهر پراز آدمهاست؛ پس چرا این همه دلها تنهاست

 

+ نوشته شده در  یکشنبه 5 اسفند1386ساعت 9:53 قبل از ظهر  توسط ََِADD LiSt  |  آرشیو نظرات

همیشه شنیده بودیم که سنگ سخت است اما من به چشم دیدم دلی که با هیچ سنگی نمیشکست چگونه با کلامی خرد شد
+ نوشته شده در  شنبه 4 اسفند1386ساعت 9:38 قبل از ظهر  توسط •[A]•[H]•[M]•[A]•[D]•  |  آرشیو نظرات

عشق یعنی بزرگ کردن یک چیز به اندازه ی دنیا و کوچک کردن دنیا به اندازه ی یک چیز،زندگی کردن،تلف بودن،پلاسیدن،نطفه ای را پرورش دادن برای زندگی کردن،و این تکرار تکرار است،اگر زندگی را دوست داشتم هیچوقت موقع تولد گریه نمیکردم
+ نوشته شده در  جمعه 3 اسفند1386ساعت 11:35 قبل از ظهر  توسط •[A]•[H]•[M]•[A]•[D]•  |  آرشیو نظرات

لحظه ها را گذراندیم که به خوشبختی برسیم غافل از اینکه لحظه ها همان خوشبختی بودند
+ نوشته شده در  پنجشنبه 2 اسفند1386ساعت 11:53 قبل از ظهر  توسط ََِADD LiSt  |  آرشیو نظرات

این وزن آواز من است اگر مرا بسیار دوست بداری شاید حس تو صادقانه نباشد
من تو را چون عشق در سر کرده ام
من تو را چون شعر از بر کرده ام
من گل یاد تو را همچون خزان
در خیال خویش پر پر کرده ام
بی وفایی کردی و عاقل شدی !
من به عشق شومت عادت کرده ام
عشق ورزیدن به تو درد است درد!
من ز درد خویش هجرت کرده ام
کمتر دوستم بدار تا عشقت ناگهان به پایان نرسد
من به کم هم قانعم و اگر عشق تو اندک، اما صادقانه باشد من راضی ام
دوستی پایدار، از هر چیزی بالاتر است
مرا کم دوست داشته باش اما همیشه دوست داشته باش
این وزن آواز من است بگو تا زمانی که زنده ای،
دوستم داری!
و من تمام عشق خود را به تو پیشکش می کنم
+ نوشته شده در  چهارشنبه 1 اسفند1386ساعت 4:17 بعد از ظهر  توسط ََِADD LiSt  |  آرشیو نظرات

عمری با غم عشقت نشستم
به تو پیوستم واز خود گسستم
ولیکن سرنوشتم این سه حرف بود
تو را دیدم. پرستیدم . شکستم
+ نوشته شده در  چهارشنبه 1 اسفند1386ساعت 4:13 بعد از ظهر  توسط ََِADD LiSt  |  آرشیو نظرات

ماهی شده بود باورش, تور اگه بندازن سرش ,میشه عروس ماهیا,شاه ماهی میشه همسرش,ماهیه باورش نبود ,تور اگه بندازن سرش ,نگاه گرم ماهیگیر میشه نگاه آخرش.............
+ نوشته شده در  شنبه 20 بهمن1386ساعت 9:45 بعد از ظهر  توسط •[A]•[H]•[M]•[A]•[D]•  |  آرشیو نظرات

 دلم تنگ است این شبها یقین دارم که میدانی صدای غربت من را از احساسم تومیخوانی شدم از درد تنهایی گلی پژمرده و غمگین ببار ای ابر پاییزی که دردم را تو میدانی میان دوزخ عشقت پریشان و گرفتارم چرا ای مرکب عشقم چنین آهسته می رانی تپشهای دل خستم چه بی تاب و هراسانند به من آخر بگو ای دل چرا امشب پریشانی دلم دریای خون است و پر از امواج بی ساحل درون سینه ام آری تو آن موج هراسانی همواره قلب بیمارم به یاد تو شود روشن چه فرقی میکند اما ، تو که این را نمیدانی
+ نوشته شده در  شنبه 20 بهمن1386ساعت 1:30 بعد از ظهر  توسط ََِADD LiSt  |  آرشیو نظرات

خواستم برای از دست دادنت اشک بریزم دیدم تمام اشکهایم را برای به دست اوردنت ریخته ام .
+ نوشته شده در  شنبه 20 بهمن1386ساعت 1:30 بعد از ظهر  توسط ََِADD LiSt  |  آرشیو نظرات

 نگاه ساکت باران به روی صورتم دزدانه میلغزد ولی باران نمی داند که من دریایی از دردم به ظاهر گر چه می خندم ولی اندر سکوتی تلخ می گریم
+ نوشته شده در  شنبه 13 بهمن1386ساعت 10:53 قبل از ظهر  توسط ََِADD LiSt  |  آرشیو نظرات
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد